سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
[ و در ستایش انصار فرمود : ] به خدا آنان اسلام را پروراندند چنانکه کره اسب از شیر گرفته را پرورانند ، با توانگرى و دستهاى بخشنده و زبانهاى برنده . [نهج البلاغه]
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 1

پرسیدند:خدا چگونه و کجاست؟

امام فرمود:اساسا این تصورى غلط است،زیرا خداوند مکان را آفرید و خود مکان نداشت،و چگونگى ها را خلق کرد و خود از چگونگى (و ترکیب) بر کنار بود،پس خدا با چگونگى و مکان شناخته نمى شود،و به حس در نمى آید،و به چیزى قیاس و تشبیه نمى گردد.

-چه زمانى خدا بوجود آمده است؟

امام-بگو چه زمانى نبوده تا بگویم چه وقت بوجود آمده است.

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 1:8 عصر | نظرات دیگران()

سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت،زیرا دریافته بود که به هیچ روى نمى تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد،و عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامى نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهاى مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعى امام لطمه یى وارد سازد، شخصیت و احترام امام روزاروز اوج بیشترى مى گرفت،و مامون مى دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون بر ملاتر مى شود،و از سوى دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذارى ولیعهدى خود به امام،ناراضى بودند و حتى به عنوان مخالفت در بغداد با«ابراهیم بن مهدى عباسى »بیعت کردند،و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود،لذا پنهانى در صدد نابودى امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصى یابد و هم بنى عباس و طرفدارانشان را به سوى خود جلب کند،و پس از شهادت آن گرامى به بنى عباس نوشت:

شما انتقاد مى کردید که چرا مقام ولایتعهدى را به على بن موسى الرضا واگذاشته ام،آگاه باشید که او درگذشت،پس به اطاعت من در آیید» (57) مامون مى کوشید طرفداران و پیروان امام رضا علیه السلام از شهادت امام مطلع نشوند،و با تظاهر و عوامفریبى مى خواست نایت خود را پنهان سازد و وانمود کند که امام به مرگ طبیعى در گذشته است،اما حقیقت پنهان نماند و یاران ویژه ى امام و وابستگان از ماجرا با خبر شدند.
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 1:6 عصر | نظرات دیگران()

مامون در سیاست مزورانه ى خود علیه امام،توطئه هاى دیگرى نیز اندیشیده بود،او که از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مى برد مى کوشید با روبرو کردن دانشمندان با آن حضرت،و به بهانه ى بحث و مناظره ى علمى و استفاده از دانش امام،شکستى بر آن گرامى وارد سازد تا شاید بدین وسیله از محبوبیت او در جامعه بکاهد،و در نظر مردم امام را بیمایه و بیمقدار سازد،اما این خدعه و مکر مامون نتیجه یى جز افزایش عظمت امام و شرمسارى مامون نداشت،و آفتاب دانش الهى امام در مجالس علمى چنان مى درخشید که خفاش مزورى چون مامون را هر بار در آتش حسد کورتر مى ساخت.
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 1:2 عصر | نظرات دیگران()

پس از آنکه امام علیه السلام مقام ولیعهدى را بگونه یى که ذکر شد پذیرفت،مامون براى اعلام به مردم و بهره برداریهاى سیاسى و تظاهر به اینکه بسیار خشنود و خوشحال است جشنى بر پا کرد،و روز پنجشنبه براى درباریانش جلوس ترتیب داد و«فضل بن سهل »بیرون رفت و مردم را از نظر مامون در باره ى امام رضا علیه السلام و ولیعهدى او آگاه ساخت،و فرمان مامون را ابلاغ کرد که باید لباس سبز (که لباس مرسوم علویان بود) بپوشند و پنجشنبه ى دیگر براى بیعت با امام حاضر شوند...

در روز تعیین شده همه ى طبقات اعم از درباریان و فرماندهان سپاه و قاضیان و دیگران در لباس سبز حاضر شدند،مامون نشست و براى امام علیه السلام نیز جایگاه ویژه یى ترتیب داده بودند و امام نیز با لباس سبز در حالیکه عمامه بر سر و شمشیرى بهمراه داشت نشست، مامون دستور داد فرزندش «عباس بن مامون »اولین نفر باشد که با امام بیعت مى کند،امام دست خود را بلند کرد چنانکه پشت دست بطرف چهره یى خودش و کف دست بسوى بیعت کننده بود.
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 1:1 عصر | نظرات دیگران()

الف) امام رضا(ع) احساس کرد نپذیرفتن ولایت عهدی، تنها به قیمت جان او تمام نمی شود، بلکه جان تمام شیعیان و علویان هم به خطر می افتد. اگر در آن شرایط برای امام(ع) جایز بود جان خود را به خطر اندازد، امام برای علویان و شیعیان چنین روا نمی دانست.

چنانچه امام با رد مقام ولایت عهدی،خود و پیروانش را به نابودی می کشاند، کفر و الحاد همه جا را فرا می گرفت و در نتیجه مأمون به اهداف شوم خود دست می یافت؛

ب) امام دریافت پذیرش ولایت عهدی، یک اعتراف ضمنی از طرف عباسیان است که علویان هم در این حکومت سهم شایسته ای دارند؛

ج) انگیزه دیگر اینکه عموم مردم تلاش اهل بیت را برخلاف شایعات، در صحنه سیاست ببینند و گمان نکنند که آنان عالمانی هستند که فقط درگوشه ای به عبادت می نشینند و در امور سیاسی دخالت نمی کنند؛

د) دیگر اینکه امام فرمود: همان انگیزه ای که جدم امیرالمؤمنین علیه السلام را وادار به شرکت در شورای شش نفره نمود، مرا نیز به پذیرش ولایت عهدی واداشت.

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در یکشنبه 86/8/6 و ساعت 9:50 صبح | نظرات دیگران()

شکی نیست که امامان(ع) عموماً نسبت به مال دنیوی، از همه زاهدتر بودند، و از زخارف و زر و زیور آن، بیشتر از همه کناره می گرفتند، لیکن از نظر آنان، زهد به پوشیدن لباس خشن، و خوردن خوراک ساده محدود نمی شود، و مفهومی گسترده تر دارد، و در حقیقت زاهد کسی است که روا نمی دارد، میل به لذّات و خوشیهای دنیوی، بر جان او حکومت کند، و برای جلوگیری از آن، توان و قدرت نداشته باشد، و نیز زاهد آن کس است که دنیا از نظر او هدف و مقصود نیست تا این که کوشش خود را بدان منحصر کند، بلکه اگر دنیا به او رو آورد، از آن بهره می گیرد، و اگر به او پشت کند، آنچه را نزد خداست بهتر و پایدارتر می داند.

امام دربیانی ثابت می فرماید، که ظاهر زندگی، و نمود خارجی انسان، ربطی به زهد واقعی ندارد، بلکه بسا این ظاهر سازی نیرنگی باشد، که آدمی بخواهد، از این راه توجه دیگران را به خود جلب کند. از این رو امام رضا(ع) و دیگر امامان طاهرین(ع) مانعی نمی دیدند، که ظاهر حال، و وضع لباس و خوراک آنها، متنعمانه باشد، و این را تا آن حد روا می داشتند، که با زهد واقعی که همان عدم دلبستگی و شیفتگی باطنی انسان به دنیاست، برخورد و تعارض پیدا نکند، و این که دنیا پدیده ای گذرا و ناپایدار است مانع این نیست که مؤمن از آنها محروم باشد. بلکه مؤمن که سربه فرمان خدا دارد، و جان خود را راه او فدا می کند، اولی و سزاوارتر به استفاده و بهره گرفتن، از نعمتهای اوست.


 


 نوشته شده توسط محمد گودرزی در یکشنبه 86/8/6 و ساعت 9:47 صبح | نظرات دیگران()

اخلاق، یک از عناصر مهم شخصیت انسان است، و کاشف کیفیت ذات، و حاکی درون اوست، و درجه رسوخ ایمان را در او نشان می دهد.

امام رضا(ع) به اخلاقی عالی و ممتاز، آراسته بود، و بدین سبب دوستی عام و خاص را، به خود جلب فرموده بود، همچنین انسانیت آن حضرت، یکی از نگهبانان و امانت داران و وارثان اسرار آن، به شمار است.

ازابراهیم بن عباس صولی نقل شده، که گفته است:

من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز ندیدم در سخن گفتن، با کسی درشتی کند.

من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ ازآن، قطع کند.

و هرگز درخواست کسی را، که قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمود.

و هرگز پاهای خود را جلو همنشین، دراز نمی کرد.

و هرگز در برابر همنشین تکیه نمی داد.

و هرگز او را ندیدم، که غلامان و بردگان خود را بد گوید.

و هرگز او ندیدم، که آب دهان اندازد.

و هرگز او را ندیدم، که قهقهه کند، بلکه خنده اش تبسم بود.

و هنگامی که مجلس او از مردم خالی، و سفره غذا انداخته می شد، همه غلامان و بردگانش، حتی دربان و میرآخور را، به دور سفره غذا می نشانید.

تا آن جا که می گوید: هرکه بگوید در فضیلت، کسی را مانند او دیده، از او باور نکنید.

مهمانی بر آن جناب وارد شد، و تا پاسی از شب گذشته، نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می گفت، در این میان چراغ به هم خورد، مرد برای اصلاح آن دست دراز کرد، امام رضا (ع) او را از این کار بازداشت، و خود به اصلاح چراغ پرداخت، و سپس فرمود: ما گروهی هستیم که هرگز مهمان را به کار وا نمی داریم.


 نوشته شده توسط محمد گودرزی در یکشنبه 86/8/6 و ساعت 9:44 صبح | نظرات دیگران()

در باره امامان پس از پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله، و به خصوص درباره امامت هشتمین پیشواى شیعیان، یعنى امام على بن موسى الرضا علیه آلاف التحیة و الثنا روایات و احادیث بسیارى بازگو شده که در این جا طى سه بخش به آنها اشاره مى کنیم:

الف: احادیث قدسى

ب: احادیث نبوى صلى الله علیه و آله

ج: احادیث ائمه علیهم السلام

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در چهارشنبه 86/8/2 و ساعت 1:27 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

خورشید هشتم
محمد گودرزی
بنده در سال 1360 در خانواده ای مذهبی در تهران به دنیا آمدم. تحصیلات خود را تا مقطع پیش دانشگاهی در همانجا گذراندم و سپس برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه وارد مشهد شدم.در مشهد مدت 6 سال در مدرسه علوم دینیه امام محمد باقر علیه السلام تحصیل کردم و از خرمن اساتید گرانبهایی چون آیت الله رضازاده، آیت الله سیدان ، حجت الاسلام و المسلمین دهشت و جناب حجت الاسلام والمسلمین دیانی ، خوشه هایی گرانبها چیدم. و هم اکنون در رشته علوم حدیث در دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشغول به تحصیل می باشم.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
مجموع بازدیدها: 234241
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه