سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
کمیل کسان خود را بگو تا پسین روز پى ورزیدن بزرگیها شوند و شب پى برآوردن نیاز خفته‏ها . چه ، بدان کس که گوش او بانگها را فرا گیرد ، هیچ کس دلى را شاد نکند جز که خدا از آن شادمانى براى وى لطفى آفریند ، و چون بدو مصیبتى رسد آن لطف همانند آبى که سرازیر شود روى به وى نهد ، تا آن مصیبت را از او دور گرداند چنانکه شتر غریبه را از چراگاه دور سازند . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 103 اردیبهشت 11

سر انجام مامون تصمیم به قتل امام گرفت،زیرا دریافته بود که به هیچ روى نمى تواند امام را آلت دست خویش قرار دهد،و عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامى نیز روز افزون بود، و با تمام کوششهاى مامون که مایل بود بر شخصیت اجتماعى امام لطمه یى وارد سازد، شخصیت و احترام امام روزاروز اوج بیشترى مى گرفت،و مامون مى دانست هر چه وقت بگذرد حقانیت امام و تزویر مامون بر ملاتر مى شود،و از سوى دیگر عباسیان و طرفداران آنان از عمل مامون در واگذارى ولیعهدى خود به امام،ناراضى بودند و حتى به عنوان مخالفت در بغداد با«ابراهیم بن مهدى عباسى »بیعت کردند،و بدین ترتیب حکومت مامون از جهات مختلف در خطر قرار گرفته بود،لذا پنهانى در صدد نابودى امام بر آمد و او را مسموم ساخت تا هم از امام خلاصى یابد و هم بنى عباس و طرفدارانشان را به سوى خود جلب کند،و پس از شهادت آن گرامى به بنى عباس نوشت:

شما انتقاد مى کردید که چرا مقام ولایتعهدى را به على بن موسى الرضا واگذاشته ام،آگاه باشید که او درگذشت،پس به اطاعت من در آیید» (57) مامون مى کوشید طرفداران و پیروان امام رضا علیه السلام از شهادت امام مطلع نشوند،و با تظاهر و عوامفریبى مى خواست نایت خود را پنهان سازد و وانمود کند که امام به مرگ طبیعى در گذشته است،اما حقیقت پنهان نماند و یاران ویژه ى امام و وابستگان از ماجرا با خبر شدند.

«ابا صلت هروى »که از یاران نزدیک امام رضا علیه السلام است،گفتارى دارد که چگونگى امور فیما بین مامون و امام،و سر انجام قتل آن گرامى را براى ما بازگو مى کند:

«احمد بن على انصارى »مى گوید از«ابا صلت »پرسیدم:

چگونه مامون با آنکه به احترام و دوستدارى امام تظاهر مى کرد و او را ولیعهد خود ساخت، ممکن است به قتل او اقدام کرده باشد؟

«ابا صلت »گفت:مامون چون عظمت و بزرگوارى امام را دیده بود اظهار احترام و دوستى مى کرد،و او را ولیعهد خود نمود تا به مردم وانمود کند که امام دنیا دوست است،و در چشم مردم سقوط کند،اما چون دید بر زهد و تقواى امام لطمه یى وارد نیامد و مردم از امام چیزى بر خلاف قدس و تقوى ندیدند،و بهمین جهت مقام و فضیلت امام نزد مردم روزافزون شد، مامون از متکلمان شهرهاى مختلف افرادى را گرد آورد به امید آنکه یکى از آنان در بحث علمى بر امام غلبه کند و مقام علمى امام نزد دانشمندان شکست بخورد،

و آنگاه بوسیله ى آنان نقض امام نزد عامه ى مردم مشهور شود،اما هیچکس از یهودیان و مسیحیان و آتش پرستان و صائبین و برهمنان و ملحدان و دهرى مذهبان و نیز هیچ جدل کننده یى از فرقه هاى مسلمانان با امام سخن نگفت مگر آنکه امام بر او پیروز شد و او را به استدلال خویش معترف ساخت،

و چون چنین شد مردم مى گفتند:«به خدا سوگند امام براى خلافت اولى و شایسته تر از مامون است »و ماموران مامون این خبرها را براى او بازگو مى کردند،و او سخت خشمگین مى شد و آتش حسدش زبانه مى کشید.و نیز امام علیه السلام از گفتن حق در برابر مامون پروا نداشت،و در بسیارى مواقع چیزهایى که ناخوشایند مامون بود مى فرمود،و این نیز موجب شدت خشم مامون و کینه ى او نسبت به امام مى شد،و سر انجام چون از حیله هاى گوناگون خود علیه امام نتیجه نگرفت پنهانى امام را مسموم ساخت » (58)

و نیز«ابا صلت »که خود همراه امام بوده،و در دفن امام نیز شرکت داشته است مى گوید در راه بازگشت از مرو به بغداد در طوس مامون امام را با انگور مسموم به قتل رساند. (59)

پیکر پاک امام،در همان بقعه یى که هارون قبلا مدفون شده بود،در جلوى قبر هارون بخاک سپرده شد.واقعه ى شهادت امام رضا علیه السلام در روز آخر ماه صفر سال 203هجرى بود و در این هنگام امام پنجاه و پنجسال داشت...

درود خدا و پیامبران و پاکان و نیکان بر روح مقدس آن بزرگوار.

بارى،سکوت و تحریف تواریخ موجب آن شده که ابعاد جنایات برخى ستمگران و از آن جمله مامون عباسى براى آیندگان بدرستى آشکار نباشد،مامون با رذیلت و حیله گرى نه تنها امام علیه السلام را سر انجام مسموم و مقتول ساخت،بلکه بسیارى از وابستگان امام و علویان بزرگوار و شیعیان وفادار به امام را نیز یا نابود کرد یا آواره ى شهرها و دشتها و کوهها نمود،و چنان عرصه را بر آنان تنگ ساخت که آن گرامیان پنهان و گمنام هر یک بگوشه یى فرارى شدند،و سر انجام برخى شربت شهادت نوشیدند و برخى نیز گمنام زیستند و مردند،و از تاریخ زندگى بسیارى از آنان هیچ خبرى در دست نیست و برخى خبرهاى پراکنده نیز توسط شیعیان ضبط و محفوظ مانده است...


57- طبرى ج 11 ص 1030- البدایة و النهایه ج 10 ص 249 و غیر آن به نقل حیاة الامام الرضا ص 349

58- عیون اخبار ج 2 ص 241

59- عیون اخبار ج 2 ص 245


چند گفتار از امام رضا ع

چند گفتار از امام رضا علیه السلام
براى تبرک و نیز بهره ورى از دانش امام على بن موسى الرضا علیهما السلام،برخى سخنان آن عزیز بزرگوار را ذکر مى کنیم:

1- «المرء مخبوء تحت لسانه »مرد زیر زبانش پنهان است و چون سخن بگوید شناخته مى شود. (60)

2- «التدبیر قبل العمل یؤمنک من الندم »تدبیر و اندیشه پیش از انجام کار تو را از پشیمانى ایمن مى دارد. (61)

3- «مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخیار»همنشینى با اشرار و بدکاران موجب بدبینى نسبت به نیکان و درستکاران مى شود. (62)

4- «بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد»دشمنى با بندگان خدا بد توشه یى است براى آخرت. (63)

5- «ما هلک امرء عرف قدره »شخصیکه قدر و منزلت خویش را بشناسد هلاک نمى گردد. (64)

6- «الهدیة تذهب الضغائن من الصدور»هدیه کینه ها را از دلها مى زداید. (65)

7- «اقربکم منى مجلسا یوم القیمة احسنکم خلقا و خیرکم لاهله »در قیامت آنکس به من نزدیکتر است که در دنیا خوش اخلاقتر و نسبت به خانواده ى خود نیکوکارتر باشد. (66)

8- «لیس منا من خان مسلما»کسى که به مسلمانى خیانت کند از ما نیست. (67)

9- «المؤمن اذا غضب لم یخرجه غضبه عن حق »مؤمن چون خشمگین شود خشمش او را از رعایت حق بیرون نمى برد. (68)

-«ان الله یبغض القیل و القال و اضاعة المال و کثرة السؤال »خداوند قیل و قال و ضایع کردن مال و پرسش بسیار (و بى مورد) را دشمن مى دارد. (69)

11- محبت کردن با مردم نصف عقل است. (70)

12- سختترین کارها سه چیز است:انصاف و حقگویى اگر چه علیه خود باشد-در همه حال بیاد خدا بودن-با برادران ایمانى در اموال مواسات کردن. (71)

13- شخص با سخاوت از غذایى که مردم برایش آماده کرده اند مى خورد تا دیگران نیز از غذایى که او آماده مى سازد بخورند (72) .

14- قرآن کلام و سخن خداست از آن نگذرید و هدایت را در غیر آن نجوئید که گمراه مى شوید (73) .




60- و61- و62- و63- و64- و65- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 294- 291

66- و67- و68- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 305- 294

69- و70- و71- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 290- 285

72- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 305- 294

73- مسند الامام الرضا (ع) ج 1 ص 305- 294


 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 1:6 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

خورشید هشتم
محمد گودرزی
بنده در سال 1360 در خانواده ای مذهبی در تهران به دنیا آمدم. تحصیلات خود را تا مقطع پیش دانشگاهی در همانجا گذراندم و سپس برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه وارد مشهد شدم.در مشهد مدت 6 سال در مدرسه علوم دینیه امام محمد باقر علیه السلام تحصیل کردم و از خرمن اساتید گرانبهایی چون آیت الله رضازاده، آیت الله سیدان ، حجت الاسلام و المسلمین دهشت و جناب حجت الاسلام والمسلمین دیانی ، خوشه هایی گرانبها چیدم. و هم اکنون در رشته علوم حدیث در دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشغول به تحصیل می باشم.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 32
مجموع بازدیدها: 234320
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه