خورشید هشتم
امام رضا علیه السلام پس از شهادت امام کاظم،امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بى پروا به رهبرى امت پرداخت.جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقان آور بود که حتى برخى از صمیمى ترین یاران امام از این صراحت و بى پروائى او بر جانش بیمناک بودند.
«صفوان بن یحیى »مى گوید:امام رضا علیه السلام پس از رحلت پدرش سخنانى فرمود که ما بر جانش ترسیدیم و به او عرض کردیم:مطلبى بزرگ را آشکار کرده یى،ما بر تو از این طاغوت (هارون) بیمناکیم.
فرمود:«هر چه مى خواهد تلاش کند،راهى بر من ندارد» (17)
«محمد بن سنان »مى گوید در روزگار هارون به امام رضا علیه السلام عرض کردم:شما خود را به این امر-امامت-مشهور ساخته اید و جاى پدر نشسته اید،در حالیکه ازشمشیر هارون خون مى چکد!
فرمود:آنچه مرا بر این کار بى پروا ساخته سخن پیامبر است که فرمود:«اگر ابو جهل یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من پیامبر نیستم »و من مى گویم «اگر هارون یک مو از سر من کم کرد گواه باشید که من امام نیستم » (18)
و همچنان شد که امام مى فرمود زیرا هارون هرگز فرصت نیافت خطرى متوجه امام سازد،و بالاخره به جهت اغتشاشاتى که در شرق ایران رخ داده بود،هارون مجبور شد خود با سپاهیانش به سوى خراسان برود و در راه بیمار شد،و در 193 هجرى در طوس مرگش فرا رسید،و اسلام و مسلمین از وجود پلیدش ایمن شدند.
امام در زمان امین
پس از هارون بر سر خلافت بین امین و مامون اختلافى سخت روى داد،هارون امین را براى خلافت بعد از خود تعیین کرده بود،و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکومت ایالت خراسان در زمان خلافت امین در دست مامون باشد،ولى امین پس از هارون در 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود عزل و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد (19) .بالاخره پس از درگیریهاى خونینى که میان امین و مامون رخ داد،امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید.
امام رضا علیه السلام در طول این مدت از درگیریهاى دربار خلافت و اشتغال آنان به یکدیگر استفاده کرد،و با آسودگى به ارشاد و تعلیم و تربیت پیروان پرداخت.
17- کافى ج 1 ص 487
18- کافى ج 8 ص 257
19- تاریخ ابن اثیر ج 6 ص 227