سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى . [نهج البلاغه]
 
امروز: دوشنبه 103 اردیبهشت 17

بانوئى که امام علیه السلام در نیشابور به خانه ى پدر بزرگش وارد شده بود مى گوید:امام رضا علیه السلام به نیشابور آمد و در محله ى غربى در ناحیه یى که به «لاشاباد»معروف است در منزل پدر بزرگم «پسنده »وارد شد،و پدر بزرگ من بدان جهت «پسنده »نامیده شد که امام علیه السلام او را پسندید و به خانه ى او آمد.

امام در گوشه یى از خانه ى ما بدست مبارک خود بادامى کاشت،و از برکت امام در ظرف یکسال درختى شد و بار آورد،مردم به بادام این درخت شفا مى جستند و هر بیمارى از بادام این درخت به قصد شفاء مى خورد بهبود مى یافت... (33)
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 12:59 عصر | نظرات دیگران()

همچنانکه گفتیم مامون براى بهره برداریهاى سیاسى و راضى ساختن علویان که هماره در میانشان مردانى دلیر و دانشمند و پارسا بسیار بود،و جامعه و بویژه ایرانیان دل بسوى آنان داشتند،تصمیم گرفت امام رضا علیه السلام را به مرو بیاورد،و چنان وانمود کند که دوستدار علویان و امام علیه السلام است،مامون در تظاهر خود چنان ماهرانه عمل مى کرد که گاهى برخى از شیعیان پاک نهاد نیز فریب مى خوردند بهمین جهت امام رضا علیه السلام به برخى از یاران خود که ممکن بود تحت تاثیر تظاهر و ریا کارى مامون واقع شوند فرمود:«به گفتار او مغرور نشوید و فریب نخورید،سوگند به خدا کسى جز مامون قاتل من نخواهد بود،اما من ناگزیرم شکیبائى ورزم تا وقت در رسد» (28) .
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 12:45 عصر | نظرات دیگران()

مامون در میان خلفاى بنى عباس از همه داناتر و نیز مکارتر بود،درس خوانده بود و از فقه و علوم دیگر آگاهى داشت چنانکه با برخى از دانشمندان به بحث و مناظره مى نشست،البته آگاهى او از علوم روز نیز وسیله یى بود براى پیشبرد سیاستهاى ضد انسانى او،و گرنه هرگز به دین و اسلام پاى بند نبود،و در عیاشى و فسق و فجور و اعمال شنیع دیگر از سایر خلیفگان هیچ کم نداشت،نهایت آنکه از دیگر خلیفگان محتاطتر رفتار مى کرد و با سالوس و ریا بیشتر عوامفریبى مى نمود،و براى استحکام پایه هاى حکومت خود گاه با فقها نیز همنشین مى شد و از مسائل و مباحث دینى نیز سخن مى گفت.

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 12:43 عصر | نظرات دیگران()

پس از هارون بر سر خلافت بین امین و مامون اختلافى سخت روى داد،هارون امین را براى خلافت بعد از خود تعیین کرده بود،و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکومت ایالت خراسان در زمان خلافت امین در دست مامون باشد،ولى امین پس از هارون در 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود عزل و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد (19) .بالاخره پس از درگیریهاى خونینى که میان امین و مامون رخ داد،امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید.

امام رضا علیه السلام در طول این مدت از درگیریهاى دربار خلافت و اشتغال آنان به یکدیگر استفاده کرد،و با آسودگى به ارشاد و تعلیم و تربیت پیروان پرداخت.


19- تاریخ ابن اثیر ج 6 ص 227


 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 12:42 عصر | نظرات دیگران()

امام رضا علیه السلام پس از شهادت امام کاظم،امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بى پروا به رهبرى امت پرداخت.جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقان آور بود که حتى برخى از صمیمى ترین یاران امام از این صراحت و بى پروائى او بر جانش بیمناک بودند.

«صفوان بن یحیى »مى گوید:امام رضا علیه السلام پس از رحلت پدرش سخنانى فرمود که ما بر جانش ترسیدیم و به او عرض کردیم:مطلبى بزرگ را آشکار کرده یى،ما بر تو از این طاغوت (هارون) بیمناکیم.

فرمود:«هر چه مى خواهد تلاش کند،راهى بر من ندارد» (17)
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 12:41 عصر | نظرات دیگران()

امامان پاک ما در میان مردم و با مردم مى زیستند،و عملا به مردم درس زندگى و پاکى و فضیلت مى آموختند،آنان الگو و سرمشق دیگران بودند،و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز مى ساخت،و برگزیده ى خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمى نمى گرفتند،و خود را از مردم جدا نمى کردند،و به روش جباران انحصار و اختصاصى براى خود قائل نمى شدند،و هرگز مردم را به بردگى و پستى نمى کشاندند و تحقیر نمى کردند...
ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در دوشنبه 86/8/7 و ساعت 12:29 عصر | نظرات دیگران()

الف) امام رضا(ع) احساس کرد نپذیرفتن ولایت عهدی، تنها به قیمت جان او تمام نمی شود، بلکه جان تمام شیعیان و علویان هم به خطر می افتد. اگر در آن شرایط برای امام(ع) جایز بود جان خود را به خطر اندازد، امام برای علویان و شیعیان چنین روا نمی دانست.

چنانچه امام با رد مقام ولایت عهدی،خود و پیروانش را به نابودی می کشاند، کفر و الحاد همه جا را فرا می گرفت و در نتیجه مأمون به اهداف شوم خود دست می یافت؛

ب) امام دریافت پذیرش ولایت عهدی، یک اعتراف ضمنی از طرف عباسیان است که علویان هم در این حکومت سهم شایسته ای دارند؛

ج) انگیزه دیگر اینکه عموم مردم تلاش اهل بیت را برخلاف شایعات، در صحنه سیاست ببینند و گمان نکنند که آنان عالمانی هستند که فقط درگوشه ای به عبادت می نشینند و در امور سیاسی دخالت نمی کنند؛

د) دیگر اینکه امام فرمود: همان انگیزه ای که جدم امیرالمؤمنین علیه السلام را وادار به شرکت در شورای شش نفره نمود، مرا نیز به پذیرش ولایت عهدی واداشت.

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط محمد گودرزی در یکشنبه 86/8/6 و ساعت 9:50 صبح | نظرات دیگران()

شکی نیست که امامان(ع) عموماً نسبت به مال دنیوی، از همه زاهدتر بودند، و از زخارف و زر و زیور آن، بیشتر از همه کناره می گرفتند، لیکن از نظر آنان، زهد به پوشیدن لباس خشن، و خوردن خوراک ساده محدود نمی شود، و مفهومی گسترده تر دارد، و در حقیقت زاهد کسی است که روا نمی دارد، میل به لذّات و خوشیهای دنیوی، بر جان او حکومت کند، و برای جلوگیری از آن، توان و قدرت نداشته باشد، و نیز زاهد آن کس است که دنیا از نظر او هدف و مقصود نیست تا این که کوشش خود را بدان منحصر کند، بلکه اگر دنیا به او رو آورد، از آن بهره می گیرد، و اگر به او پشت کند، آنچه را نزد خداست بهتر و پایدارتر می داند.

امام دربیانی ثابت می فرماید، که ظاهر زندگی، و نمود خارجی انسان، ربطی به زهد واقعی ندارد، بلکه بسا این ظاهر سازی نیرنگی باشد، که آدمی بخواهد، از این راه توجه دیگران را به خود جلب کند. از این رو امام رضا(ع) و دیگر امامان طاهرین(ع) مانعی نمی دیدند، که ظاهر حال، و وضع لباس و خوراک آنها، متنعمانه باشد، و این را تا آن حد روا می داشتند، که با زهد واقعی که همان عدم دلبستگی و شیفتگی باطنی انسان به دنیاست، برخورد و تعارض پیدا نکند، و این که دنیا پدیده ای گذرا و ناپایدار است مانع این نیست که مؤمن از آنها محروم باشد. بلکه مؤمن که سربه فرمان خدا دارد، و جان خود را راه او فدا می کند، اولی و سزاوارتر به استفاده و بهره گرفتن، از نعمتهای اوست.


 


 نوشته شده توسط محمد گودرزی در یکشنبه 86/8/6 و ساعت 9:47 صبح | نظرات دیگران()

اخلاق، یک از عناصر مهم شخصیت انسان است، و کاشف کیفیت ذات، و حاکی درون اوست، و درجه رسوخ ایمان را در او نشان می دهد.

امام رضا(ع) به اخلاقی عالی و ممتاز، آراسته بود، و بدین سبب دوستی عام و خاص را، به خود جلب فرموده بود، همچنین انسانیت آن حضرت، یکی از نگهبانان و امانت داران و وارثان اسرار آن، به شمار است.

ازابراهیم بن عباس صولی نقل شده، که گفته است:

من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز ندیدم در سخن گفتن، با کسی درشتی کند.

من ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ ازآن، قطع کند.

و هرگز درخواست کسی را، که قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمود.

و هرگز پاهای خود را جلو همنشین، دراز نمی کرد.

و هرگز در برابر همنشین تکیه نمی داد.

و هرگز او را ندیدم، که غلامان و بردگان خود را بد گوید.

و هرگز او ندیدم، که آب دهان اندازد.

و هرگز او را ندیدم، که قهقهه کند، بلکه خنده اش تبسم بود.

و هنگامی که مجلس او از مردم خالی، و سفره غذا انداخته می شد، همه غلامان و بردگانش، حتی دربان و میرآخور را، به دور سفره غذا می نشانید.

تا آن جا که می گوید: هرکه بگوید در فضیلت، کسی را مانند او دیده، از او باور نکنید.

مهمانی بر آن جناب وارد شد، و تا پاسی از شب گذشته، نزد آن حضرت نشسته بود و سخن می گفت، در این میان چراغ به هم خورد، مرد برای اصلاح آن دست دراز کرد، امام رضا (ع) او را از این کار بازداشت، و خود به اصلاح چراغ پرداخت، و سپس فرمود: ما گروهی هستیم که هرگز مهمان را به کار وا نمی داریم.


 نوشته شده توسط محمد گودرزی در یکشنبه 86/8/6 و ساعت 9:44 صبح | نظرات دیگران()

امام رضا (ع) دانش خود را از جدش پیامبر خدا(ص) به ارث برده و سرچشمه جوشانی از علم و فضیلت بود که تشنگان دانش و معرفت از فیض او بهره می بردند و تشنگی خود را برای فهم مشکلات و حل معضلات، بدو فرو می نشاندند.

تاریخ، بسیاری از مناظرات علمی، و مباحثات فکری آن حضرت (ع) را، که موجب پیروزی بر دشمنان اسلام شده، برای ما بیان کرده است، و نیز افاضات آن حضرت را در انواع دانشها، که مورد استفاده بزرگان علم و رجال فکر قرار گرفته ، شرح داده است.

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است، که به فرزندان خود می فرمود:

این برادرتان، علی بن موسی، عالم آل محمد(ص) است، مسائل دین خود را از او بپرسید، و آنچه به شما می گوید نگهدارید، زیرا من بارها از پدرم، جعفر بن محمد، شنیدم که می فرمود: عالم آل محمد در صلب توست، و ای کاش من او را دیدار می کردم، و او با امیرالمؤمنین، علی همنام است.

و از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده که گفته است: من ندیدم ازامام رضا(ع) پرسشی شود، که او آن را نداند، و داناتری از او، به آنچه تا زمانش، بر روزگار گذشته است، ندیده ام، مأمون با پرسشی از هر چیزی، آن حضرت را می آموزد، و امام رضا (ع) او را پاسخ می فرمود: درحالی که تمامی پاسخهای آن حضرت، مأخوذ از قرآن و مستند به آن بود.

جایگاه علمی امام رضا(ع)

حضرت رضا(ع) مانند اجداد بزرگوار خود از مقام علمی والائی برخوردار بود، تا آنجا که به وی: لقب‹‹ عالم آل محمد›› دادند.

عبدالسلام بن صالح هروی(ابوالصلت) گفته است: کسی را داناتر ازعلی بن موسی الرضا(ع) ندیدم و هیچ دانشمندی با او رو به رو نشد مگر اینکه وی نیز چنین شهادت می داد.


 نوشته شده توسط محمد گودرزی در یکشنبه 86/8/6 و ساعت 9:41 صبح | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درباره خودم

خورشید هشتم
محمد گودرزی
بنده در سال 1360 در خانواده ای مذهبی در تهران به دنیا آمدم. تحصیلات خود را تا مقطع پیش دانشگاهی در همانجا گذراندم و سپس برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه وارد مشهد شدم.در مشهد مدت 6 سال در مدرسه علوم دینیه امام محمد باقر علیه السلام تحصیل کردم و از خرمن اساتید گرانبهایی چون آیت الله رضازاده، آیت الله سیدان ، حجت الاسلام و المسلمین دهشت و جناب حجت الاسلام والمسلمین دیانی ، خوشه هایی گرانبها چیدم. و هم اکنون در رشته علوم حدیث در دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشغول به تحصیل می باشم.

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 8
مجموع بازدیدها: 234357
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه